ارمان ارمان ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

ارمان عشق من و باباش

پایان امتحانات

1391/11/14 21:57
591 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد سلام

امتحانات این ترم هم تموم شد با وجود خستگی تمام ولی تمام تلاشم رو کردم که نمره هام خیلی خوب بشه هنوز در حال حاظر نمره ای دریافت نکردم ولی خیلی امیدوارم که معدلم بالا بشه ....

نمیدونم چرا اینقدر معدل برام مهم شده تا زمانی که مجرد بودم و بعد از تعهل وقبل از شروع فوق اصلا نمره برام مهم نبود فقط درس میخوندم که نیوفتم باورم نمیشه که الان دارم برای نمره بالا اینقدر تلاش میکنم همیشه میدیدم اونایی که شرایطشون سخت تره موفق ترند ولی هیچ وقت فکر نمی کردم منم یه روزی دنبال نمره خوب باشم ههههههههههههههه

از امتحانات بگم تا یکی مونده به اخر خیلی خوب پیش رفت تا اینکه روز جمعه شد ودوباره طبق معمول همیشه اقا مهدی همراه والده و پدر جانش رفتن شمالشون گرفت من نمیدونم چه مرضی توی این امتحانات منه که سر امتحانات من شمال رفتنشون میگیرهههههههههههههه  واقعا.............متفکربه هر حال ایشالا یه روزی همه این کاراشو براش جبران کنم تا از شرمندگیش در بیام

من از روز جمعه یه سرما خوردگی وحشت ناک گرفتم که متاسفانه نتونستم اونجوری که باید درس بخونم البته این درس رو توی فرجه خونده بودم ولی دوست داشتم نمره 20 بگیرم ولی متاسفانه فکر نکنم بگیرم این مریضی تا امروز گریبان گیرمون بودو بعد از امتحان مامان تلفن زد که زود بیا که ارمان تب کرده باورم نمیشد داشتم میمردم انگار یه چیزی درونم بود یه بغض یه ترس نمیدونم به هر حال نفهمیدم چه جوری رسیدم خونه دیدم بله ارمان هم مریضی منو گرفته شب با مهدی که تازه از سفر برگشته بود و اونم مریض بود رفتیم دکتر کلی معطل شدییم ولی رفتیم به ارمان تایلوفن و سفکسیم داد و این مریضی تا امروز طول کشید و من همچنان مریضداری کردم  ولی خیلی بر من سخت گذشت هنوز هم احساس خستگی میکنم

البته لازم به ذکر هستش که همسری برای جبران نبودش برام یه اویز تو گردنی که شبیه ست دستبندم هستش به مبلغ 1700000 تومان خرید اخه خوب میدونه منو میتونه با این چیزا گول بزنه لبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الناز مامان بینا
1 اسفند 91 14:07
مبارک باشهههههههههههههههههههههه