ارمان شیشه میخورد
به نام حق
سلام قند عسل مامان
بلاخره شیشه خوردی هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دیشب شیر من خیلی کم شده بود به خاطر استرس و تو گشنت شده بود منم شیرمو توی شیشیه دوشیدم و بهت دادم توام خیلی قشنگ خوردی ............... پس وقتی گشنت بشه شیشه رو هم میگیری خیلی خوشحال شدم این یه توفیق اجباری شد تا من بفهمم و خیالم راحت بشه و دیگه نگران شیر خوردنت نباشم گل قشنگمممممممممممممممممم
امروز صبح وقتی از خواب پاشدی دیدم حسابی شنگولی وبردمت بالا تا مامانی و بابایی باهات بازی کنن ولی هر چی زنگ زدم در رو باز نکردن تو هم طبق معمول دستت رو کردی توی دهنت و شیر روی من بالا اوردیو اومدیم پایین وقتی گذاشتمت روی تخت شما خودت با تلاش غلت زدی و من برگردوندمت وشما دوباره غلت زدی هوراااااااااااااااااا پسرم دیگه بزرگ شدههههههههههههههههه
من از همین چهارشنبه میرم دانشگاه البته چنجشنبه رو نمیرم چون وقت واکسن شما هستش گل من
خیلی دوست دارم پسر قشنگممممممممممممممممم