ارمان ارمان ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

ارمان عشق من و باباش

اغاز تعطیلات تابستونی

1391/4/5 23:34
343 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلامممممممممممممممممممممم گل ناز مامان

بعد از مدتها دوباره اومدم برات مطلب بزارم واقعا ببخش منو که خیلی وقت نداشتم برات مطلب بزارم گل ناز من قلب

امشب با خیال اسوده اومدم و نشستم پشت کامپوتر وای که چقدر سخت بود درس خوندن و لی ارزش داره میدونم من همه این سختیهارو با کمال میل به جون میخرم تا تو بعدا سرافراز بشی و برای آیندت مفید باشه ایشالا ماچ

فقط اینو بگم که اگه همکاری مامی ناهید نبود من اصلا نمیتونستم درس بخونم الهی بگردم پا به پای من سختی کشید تا من راحت درسمو بخونم خدایا از این که همچین مادری دارم ازت ممنونممممممممممممممم

بالاخره  تعطیلات تابستونی شروع شد و من دوست دارم حداکثر وقتم رو برای پسر نازم بزارم انگار عقربه های ساعت دنبال هم کردن که اینقدر زود میگذرن که نمیرسم خاطرات قشنگمو ثبت و ضبظ کنم خدایا شیرینی این دوران رو بهم بفهمون تا از تمام لحطاتش لذت ببرم که یک روز نگم ای کاشششششش و ای کاششششششششش  

میخوام خاطرات این چند روز رو بگم که حسابی مامی ناهید باهات بازی کرد و کلی به قابلیتهات افزود تو حالا بلدی کلی حرف بزنی

بلدی بگی: مااام (مامان)  بابا  پا(پارک)   دد(ددر)  اه(وقتی پیپی میکنی میگی )  اوو(وقتی مامی ناهید رو میبوسی میگی اوو)

پسرم چهار دست و پا راه میره با سرعت همه چیزارو میگیره و بلند میشه و سعی میکنه دستشو ول گنه تا روی پای خودش وایسه( بچم از الان میخواد استقلال داشته باشه) دست میزنه  و کلی خونه رو به هم میریزهتشویقافرین خوب کاری میکنی گلمقلب

وقتی میزارمش زمین اولین کاری که میکنه میره سمت تلویزیون و cd های فیلم رو میریزه روی زمیننیشخند

تازه کلی اواز میخونهآخهههههههههههههه

پسرم داره بزرگ میشه به یک چشم به هم زدن  و من از تمام لحظات با هم بودنمون لذت میبرم و از این بابت از خدای بزرگم ممنونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ازاده
12 تیر 91 1:20
به بهههههههههههه به این پسرررررررر چه کارایی بلدههه عشقمممممممممممممممم ماچ