شب یلدا
به نام خداییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی مهربون
بازم یه فصل دیگه از زندگی من و مهدی و ارمان گلی به پایان رسید و ارمان گلی دومین شب یلدای زندگیشو دید
البته اصلا شب یلدای پارسال رو یادم نمیاد باورتون میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی امسال رفته بودییم خونه مامانم و مادر بزرگمم اومد اونجا و خیلی بهمون خوش گذشت ارمانم همش در حال شیطونی کردن بود و سه تا کلمه جدید گفت: اولیش نادید یهنی ناهید که اسم مامان هست دومیش دادا یهنی دائی و سومیش فقط یک بار گفت اونم مجید به طور کامل که اسم باباو هستش پس به افتخار شازده کوچولوی مامانحالا یک سری از عکسای شب یلدا رو میزارم که مامانم با سلیقه زیاد تزئیین کرده بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی